«مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِیَّةٍ»(وسائل الشیعه،ج1،ص46)؛
اعمال واجب اموری بوده که قوام راهیابی معنوی انسان بدان ها وابسته است و بدون آنها بدون شک انسان دچار مانعی در مسیر عبودیت خود خواهد شد همانطور که اعمال حرام،به خودی خود موانعی هستند و با بقاء آنها،انسان توان پیشرفت را در مسیر بندگی خود ندارد.در این میان،نیت روح هر عملی در وجود انسان است و عمل او بدون این روح،فاقد اثر در راهیابی اوست،لذا عمل اصالتا و ذاتا دارای اثر تکوینی نیست بلکه این نیت بوده که به او ارزش می بخشد و راهبرد آن را تمییز می دهد همانطور که در عمل های مشترک بین کافر و مؤمن این امر به خوبی ملموس است و هر دو می بخشند اما نیت و راهبرد آن دو از زمین تا آسمان متفاوت است.